اخبار

بیانات مقام معظم رهبری دردیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان

بیانات مقام معظم رهبری دردیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان

۱۳۹۷/۰۸/۱۲

 

هدف آمریکا از تحریم، فلج کردن اقتصاد کشور بود؛ نتیجه این شده که حرکت به سمت خودکفایی در کشور گسترش پیدا کرده است/ ما امروز شاهد یک حرکت جدی به سمت استقلال سیاسی و استقلال صنعتی در کشور هستیم/ آینده ایران اسلامی به‌مراتب بهتر و درخشان‌تر از گذشته است و در آن تردیدی نیست و شما این آینده را به چشم خود خواهید دید.

 

امروز قدرت آمریکا رو به زوال است. در زمان اوباما هم همین‌طور بود اما در زمان این آقا که واضح است؛ با هر تصمیمش در دنیا مخالفت می‌شود. حتی لیبرال دموکراسی هم دارد بی‌آبرو می‌شود. رئیس جمهور جدید آمریکا چوب حراج به همه اینها زده و تتمه‌‌ی آبروی آمریکا و لیبرال دموکراسی را برده/ قدرت سخت آمریکا یعنی قدرت اقتصاد و نظامی‌گری‌شان هم رو به افول است.

 

سال است که چالش بین آمریکا و ایران ادامه دارد و انواع تحرکات از سوی دشمن اتفاق افتاده است؛ از جنگ نظامی و اقتصادی تا جنگ رسانه ای/ در این چالش ۴۰ ساله، طرف مغلوب آمریکا و طرف پیروز جمهوری اسلامی است. دلیل مغلوب بودن آمریکا هم این است که حمله را او شروع کرده اما به مقاصد خود نرسیده است.

 

«افول آمریکا» به واقعیتِ مورد اجماع صاحب‌نظران معتبر جهان تبدیل شده اما در سوی دیگر این چالش، ملت ایران با انگیزه، روحیه و کار و تلاش جوانان عزیزش، آینده‌ای درخشان و به‌مراتب بهتر را در پیش دارد.

 

غربی‌ها از درک و تحلیل این پدیده‌ی فوق‌العاده عاجزند؛ آن‌ها چند سال در قبال حرکت عظیم اربعین «توطئه‌ی سکوت» را به کار گرفتند اما امسال مجبور شدند مقداری به آن بپردازند، البته با تحلیل‌های خصمانه و غلط و بلاهت‌آمیز.

 

رسانه‌های غربی همچون رادیو انگلیس ادعای حکومتی بودن این مراسم عظیم را مطرح کردند اما کدام دولت می‌تواند ۱۰ تا ۱۵ میلیون انسان را در مسافتی حداقل ۸۰ کیلومتری، پیاده به حرکت درآورد؟

 

 اگر بر فرض محال هم قبول کنیم که جمهوری اسلامی ایران و دولت عراق عامل شکل‌گیری چنین حرکت عظیمی بوده‌اند، این یک معجزه است و  غربی‌ها هم اگر می‌توانند چنین حرکت بی‌نظیری را راه بیندازند.

 

حرکت بی‌نظیر اربعین، جز با عشق و ایمان و جوشندگی خون شهیدان والامقام شکل نمی‌گیرد و هیچ عامل دیگری قادر به برپایی چنین عظمتی نیست.

 

حادثه‌ی اول در سال ۱۳۴۳ مربوط به تبعید امام خمینی (رحمه‌الله) در پی اعتراض ایشان به لایحه‌ی کاپیتولاسیون یا همان مصونیت اتباع آمریکایی در ایران بود. حادثه‌ی دوم به کشتار دانش‌آموزان و نوجوانان به دست رژیم آمریکاییِ پهلوی در سال ۵۷ مربوط می‌شود و در حادثه‌ی سوم که در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاد، لانه‌ی جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان تسخیر شد که در واقع سیلی متقابل ملت ایران به آمریکا بود.

 

مجموعه‌ی این سه حادثه نشان‌دهنده‌ی چالش میان ایران و آمریکا است که این چالش در طول ۴۰ سال گذشته ادامه داشته و آمریکایی‌ها در آن از انواع تحرکات و دشمنی‌ها استفاده کرده‌اند.

 

یکی دیگر از تحرکات آمریکایی‌ها در این ۴۰ سال، استفاده از «جنگ اقتصادی» است و اینکه اکنون می‌گویند تحریم‌ها اقدامی جدید بر ضد ایران است، در واقع کلاه گذاشتن بر سر خود و یا ملت آمریکا است زیرا موضوع تحریم از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است.

 

جنگ رسانه‌ای آمریکا به معنای دروغ‌پراکنی، فتنه‌انگیزی، ترویج فساد و تحریک افراد، از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته است که البته امروز با استفاده از فضای مجازی، شیوه‌های آن جدیدتر شده است.

 

در چالش ۴۰ساله‌ی آمریکا و ایران، حقیقت مهمی وجود دارد که گاهی از دیده‌ها پنهان می‌ماند و آن اینکه، طرف پیروز در این چالش، جمهوری اسلامی ایران و طرف مغلوب، آمریکا بوده است.

 

هدف اصلی آمریکا در چهار دهه‌ی اخیر، سیطره‌ی مجدد بر ایران بود اما با وجود همه‌ی تلاش‌ها و توطئه‌ها، نتوانسته است به این هدف دست پیدا کند.

 

امروز تنها کشوری که آمریکا کوچک‌ترین نقشی در تصمیمات آن ندارد، جمهوری اسلامی ایران است و این به معنای شکست آمریکا است.

 

ایران در جنگ‌های ۲۰۰ سال گذشته همواره شکست خورده بود اما در جنگ هشت‌ساله توانست طرف مقابل را شکست دهد و یک وجب از خاک کشور به دست بیگانه نیفتاد.

 

در جنگ اقتصادی نیز آنچه اتفاق افتاده، برخلاف خواست آمریکا است زیرا حرکت به سمت خودکفایی و تولید در داخل، سرعت گرفته و امروز صدها گروه فعال از جوانان خوش‌فکرِ دانشگاهی، مشغول فعالیت‌ها و کارهای مهمی در کشور هستند.

 

در یک نگاه وسیع‌تر، قدرت و اقتدار و هیمنه‌ی آمریکا در دنیا، رو به افول و زوال است و آمریکای امروز به‌مراتب ضعیف‌تر از آمریکای چهار دهه قبل است.

 

قدرت نرم آمریکا به معنای «اقناع و قبولاندن نظر خود به کشورهای دیگر» اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت ممکن قرار دارد و به‌خصوص از زمان روی کار آمدن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا نه‌تنها ملت‌ها بلکه دولت‌های اروپا، چین، روسیه، هند، آفریقا و آمریکای لاتین نیز با تصمیم‌های آمریکا صراحتاً مخالفت می‌کنند.

 

اکنون نه‌تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم آمریکا رو به افول است بلکه اقدامات رئیس‌جمهور عجیب‌وغریبِ فعلیِ آمریکا، «لیبرال دموکراسی» را نیز که پایه‌ی تمدن غرب است، بی‌آبرو کرده است.

 

همین جامعه‌شناس، اکنون سخنان قبلی خود را پس گرفته و مطالبی بیان می‌کند که نشانگر ضعف و افول آمریکا و لیبرال دموکراسی است.

 

آن‌ها ابزار نظامی دارند اما به علت افسردگی، سردرگمی و تردید سربازانشان مجبورند از سازمان‌های جنایت‌کاری نظیر بلک‌واتر برای تحقق اهدافشان در کشورهای دیگر کمک بگیرند.

 

آن‌ها این واقعیات را با ظاهرسازی و شعار می‌پوشانند اما در زیر این زرق‌وبرق، افول اقتصادی مشهود است.

 

کسانی که به پشتیبانی آمریکا حاضرند مسئله‌ی فلسطین را به‌کلی به فراموشی بسپارند، متوجه باشند که آمریکا حتی در منطقه‌ی خودش هم رو به زوال است اما ملت‌های این منطقه و حقایق آن، زنده و پابرجا هستند.

 

آن‌ها با همه‌ی تلاش امپراتوری خبری و رسانه‌ای خود نتوانسته‌اند احساس تنفر و روحیه‌ی استقلال‌طلبی و مقاومت در مقابل بیگانگان سلطه‌طلب را در جوانان این سرزمین از بین  ببرند؛ به‌گونه‌ای که نسل جوان کنونی از لحاظ انگیزه‌ی ایستادگی و مقاومت اگر از نسل اول انقلاب جلو نباشد حتماً عقب نیست.

 

مردم و جوانان عراقی، سوری، لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و کشورهای دیگر به علت سیطره‌طلبی و اهانت‌های آمریکا از آن متنفر هستند اما مقامات آمریکایی ناتوان از درک علل این تنفر، آن را از چشم ما می‌بینند.

 

آمریکایی‌ها ما را تهدید می‌کنند و پیغام می‌دهند که اگر جوانان فلان کشور به نیروهای ما یا طرف‌داران ما حمله کنند، ایران را مقصر می دانیم؛ اما ما می‌گوییم شما غلط می‌کنید ایران را مقصر می‌دانید بلکه باید به اقدامات تنفربرانگیز خودتان در آن کشورها نگاه کنید.

 

بیهوده نقشه‌ی بی‌اساس و بی‌پایه نکشید، زوال آمریکا یک واقعیت است.بر اساس سنت الهی، آمریکا محکوم است که از صحنه‌ی قدرت جهانی زایل بشود.

 

در سمت دیگر این چالش می‌توان بدون مبالغه و بزرگ‌نمایی، نشانه‌های پیشرفت و قوی‌تر شدن را در طول ۴۰ سال اخیر مشاهده کرد.این جوانان به فکر رئیس شدن و وزارت و وکالت نیستند و این پدیده‌ی مبارک ادامه خواهد یافت.

 

آمریکایی‌ها گاهی می‌گویند با ملت ایران مشکلی نداریم و تحریم‌ها علیه مردم نیست بلکه با دولت ایران دچار چالش هستیم اما این یک دروغ فضاحت‌بار است، چون دولت ایران بدون ملت کاره‌ای نیست و آن‌ها با حضور و اراده‌ی ملت دشمنند.

 

وقتی آمریکا سیطره‌جویی خود را کنار بگذارد، می‌شود با او مانند دیگر کشورها تعامل کرد؛ اما این مسئله بعید است چون ذات استکبار، سلطه‌جویی و سیطره‌طلبی است.

 

جوانان در محیط‌های مختلف، هدف اصلی استکبار یعنی سلطه‌طلبی را تبیین کنند تا ضرورت و صحت نظریه‌ی مقاومت، به‌خوبی نمایان و درک شود.

 

از نظر عملی نیز ما مقاومت را حق جوانان عراقی، سوری، لبنانی، کشورهای شمال آفریقا، شبه‌قاره و دیگر مناطق می‌دانیم و تقویت این جریان‌ها تقویت نظریه‌ی مقاومت است.

 

جوانان، خود را بخشی از این نقشه‌ی وسیع ۵۰ساله بدانند و برای ایفای نقش بر اساس مقتضیات زمان در عرصه‌های علمی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آماده باشند.

 

ما از دانش و فناوری روز حداکثر استفاده را می‌بریم اما می‌دانیم که مدل‌های غربی برخلاف زرق‌وبرق ظاهری، باطنی مشکل‌آفرین دارند و کشورهای مختلف را با دشواری و بدبختی روبه‌رو کرده‌اند.

 

جوانان بدون «ترس و تنبلی»، ابتکار و نوآوری را سرلوحه‌ی تلاش خود قرار دهند و با غیرت و تعصب ملی، وظایفشان را در پیشرفت و سعادت و افتخار ملت و امنیت کشور ایفا کنند.گاه دیده شده که برخی دستگاه‌های ذی‌ربط به کارهای خوب، برجسته و راه‌گشای جوانان کمک نمی‌کنند.

 

بدون تردید آینده‌ی کشور درخشان و به‌مراتب بهتر از امروز است و اگر ملت با همین روحیه و انگیزه پیش برود، ایران عزیز در آینده‌ای نه‌چندان دور به اوجی می‌رسد که در تعاملات جهانی دست برتر را داشته باشد و جوانان، این پیشرفت عظیم را که به برکت اسلام و انقلاب ایجاد می‌شود تجربه کنند.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر