پس از شهادت دکتر چمران دست نوشتههای زیادی از وی کشف شد که در طول سالیان اقامت در آمریکا، لبنان و بازگشت به ایران نگاشته شده بود. این دست نوشتهها زوایای جدیدی از شخصیت و تفکر دکتر چمران را برای همگان روشن کرد و ابعاد ناشناخته درونی روح دکتر پس از آن معلوم گردید. سبک نگارش این دست نوشتهها بیشتر به صورت عرفانی و عاشقانه است که در بعضی قسمتها دارای سوز عمیق و شکنندهای است که نشان دهنده عمق بینش و درک وسیع دکتر چمران میباشد.
سه نمونه از دست نوشتهها
۱- من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم، دست از گناهان بشویم، قلب خود را یکسره تسلیم خدا کنم، از دنیا و مافیها چشم بپوشم. تنها، آری تنها لذت خویش را در آب دیده قرار دهم. من روزگار کودکی خود را در بزرگواری و شرف و زهد و تقوی سپری کردهام. من آدم خوبی بودهام، باید تصمیم بگیرم که منبعد نیز خود را عوض کنم. حوادث روزگار آدمی را پخته میکند و حتی گناهان مانند آتشی آدمی را میسوزاند.
۲- ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر میفروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلانِ مغرور و متکبر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضعترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم.
۳- به دریا نگاه کردم، امواج و احساسات تو را دیدم که به سینه آب موج میزد.
به آسمان خیره شدم، طیران و معراج تو را دیدم که تا بینهایت ادامه داشت.
بر سینههای ابر سفید، همچون فراشی پاک گذر کردم، صفا و پاکی و خلوص تو را احساس کردم.
در آغوش ابرها فرو رفتم، احساس کردم که در آغوش پاک تو، همه عالم را فراموش کردهام، جز عشق، جز لطف، جز صفا و خلوص، جز موج محبت، چیزی احساس نمیکنم.
خدایا! تو را شکر میکنم که به من عرفان دادی تا همه فشارها و دردها را تحمل کنم، همه دنیا را پشیزی شمارم، حیات را به قطرهای اشک تقدیم کنم.
خدایا! تو را شکر میکنم که بینهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بینهایت اتصال دادی.
خدایا! تو زیبایی را خلق کردی و در غروب افتاب، مخرجی برای تسهیل دردها و غمها و انتقال آنها به زیبایی و عرفان و در طلوع صبح، حیات و نشاط و عظمت و مبارزه و زیبایی در غروب.